رایحه ی دوست

دیوانه ها هم دل دارند

رایحه ی دوست

دیوانه ها هم دل دارند

حالم از خودم به هم می خوره .....

    

 

 

شده تا حالا در حد تنفر از خودت بدت بیاد ؟؟!!! 

 

شده دلت بخواد نبودی ازقبل /نباشی حالا/ به وجود نیای تو آینده؟!!!! 

 

شده یه مدتی ...... 

 

بی خیال ! 

 

امید وارم که هیچ وقت اینطوری نشده باشی.... 

 

پ.ن:  

غرور دخترانه ام له شد !!!! 

عقل خشمگینم مدام سرم فریاد می کشه ..... 

اه !بسه دیگه! خفه شو !!! ! 

وقتی ناراحتم ...وقتی خیلی ناراحتم ...بهترین کاری که می تونم بکنم اینه که بخوابم ! 

خواب  همه چیز رو برای چند ساعت از ذهنت می بره .... 

آبی

 دلم می خواست

دیوار های اتاقم آبی بود

و تخت خوابم آبی بود

و حتی عنکبوت گوشه ی سقف

آبی بود

می دانی

همه دلشان برای آسمان تنگ می شود

من اما دلم

بیش از همه تنگ است

ببین

به هر انگشتم نخی بسته ام 

باد بادک های زیادی دارم

تو اگر می خواهی

برایم کاری کنی

فقط پنجره را باز کن .....

پاورقی:

  1. این آهنگ " "dance of leaveعجیب مزه ی آب طالبی می ده ......
  2. خوبه اگه از یکی دلخوریم بهش فرصت بدیم از خودش دفاع کنه ها !!!
  3. اون که از پشت درخت ها می گذره شاید منم .....

فلوت

یک روز که تو آمدی به خانه ی من  

و گل آوردی برای من  

چرا؟ 

چون گم شده بودم  

 

یک پروانه می کشم  

و به سینه ات سنجاق می کنم 

 

یک روز من و تو  

به طرز عجیبی  

از داستان های کوچک 

که قهرمان آن کودکانند 

سر در می آوریم 

 

من فلوت کوچکی می شوم  

در دستان تو  

و تو برای پرنده ی غمگینی  

که خانه اش را گم کرده است  

می نوازی....  

عطش

 






عطش من گواهی بر آتش توست ...






چی بنویسم ؟؟؟!!

 

بنویسم دلتنگ شده بودم و هیچ کدومتون به دادم نرسیدید !!!!؟؟؟ 

 

بنویسم یه روز تموم گوشیم رو گرفتم جلو صورتم مگر اینکه یکی تون بهم sms بزنه و نزدید ؟؟؟ 

 

بنویسم که آخر سر وقتی دیگه داشتم از شدت دلتنگی می مردم به 3 تا تون زدم فقط مریم جواب درست حسابی داد ...یکی که شب بهش sms دادم ...صبح یه جواب نصفه نیمه فرستاد، بعدهم   که دیگه زحمت همون sms نصفه نیمه رو هم نکشید !!!! یکی دیگه هم که ..... 

 

    اصلا بی خیال بابا .....

 

 

 

   دوستای خوبم (همتون رو می گم !!)  خیلی دوستتون دارم !!! 

   همیشه جویای احوالتون هستم و هر وقت که حس کردید کمی ، فقط کمی دلتنگ شده اید می تونید رو من برای لوده بازی و شوخی کردن و sms بازی حساب کنید !!! 

 

 

 

  همین ! 

 

 

پی نوشت : این پست فقط جنبه ی خالی کردن یه دل دلتنگ رو داره ....اون دسته از دوستای حساس که خیلی سریع دلگیر می شن ...به دل نگیرن !!

 

 

 

خواب

سلام !!
 

گاهی اوقات بعضی جمله ها  یه روز تمام حالت رو می گیرن !! چون دلیلی هم نداری که در مقابل اون جمله ها دل خودت رو آروم کنی ...هی  با خودت درگیر می شی !!

یادمه سال اول دبیرستان معلم انشامون این موضوع رو داد و گفت براش یه انشا بنویسد :



خواب ها همیشه از ارتفاع ساده لوحی خود می افتند و می میرند .... 

 

 

 

من نمی فهمم که منظور از خواب ها آدم های خواب رفته و غفلت زده است  یا نه ! این جا یه انسان نمایی پدیده ها داریم و منظور از خواب ها؛ همون رویا ست . 

ولی تا اون جایی که یادمه فکر م می کنم منظور معلممون قسمت دوم بود . 

می دونی قسمت دردناک این جمله چیه ؟! 

مردن خواب ؛ اون هم به خاطر افتادن از ارتفاع ساده لوحی ! 

همیشه فکر می کردم خواب خواسته ی قلبیه آدمه !! خواسته ی قلبی شاید صادقانه؛ به دور از اعتراضات آینده نگرانه ی عقل باشه ...اما ساده لوحانه نیست !!!!!  

یا حداقل من نمی تونم قبول کنم که ساده لوحانه است و این برای این نیست که اعتماد به نفس فوق العاده ای دارم ....برای اینه که به خواب هام وابسته ام ...چون فکر میکنم اون هام نعمت های خداوندی هستند برای آدم هایی مثل من که اگر نمی تونن چیزی رو داشته باشند ...حداقل در خواب شیرینی داشتنش رو حس کنند  !!! اما نمی تونم قبول کنم که ساده لوحانه است ! والبته دلیلی هم برای ردش ندارم چون تا حالا بار ها شده که خواب دیدم ولی خب واقعیت پیدا نکرده ...

 

 

 

پی نوشت : 

 

۱.  زندگی افتاده رو دور تکرار ...خونه / دانشگاه ...خونه/دانشگاه ...خسته شده ام!!!   

 

۲. دوستان بنده رو دعا بفرمائید.....

 

چون دوست دل شکسته میدارد دوست ...

 

 

مرد را دردی اگر باشد خوش است  

 

درد بی دردی دوایش آتش است ... 

 

 

 

می گن بت پرستی گناهیه که سخت بخشیده می شه چون غیرت معشوق رو بر انگیخته ... 

من فکر میکنم قشنگ ترین قسمت عشق ،همین غیرته .نمود کامل از چیزیه که گفتنی نیست ... 

 

 

پی نوشت : 

۱. من و سما امروز سر کلاس انقلاب، در حال نقطه بازی (که آخرش هم من باختم !!) و آهنگ گوش دادن به این نتیجه رسیدیم که هیچ دوستیی،دوستیه دبیرستان نمی شه ... 

هیچ جای دنیا اون بی قیدی و راحتی و صداقت دبیرستان رو نداره  ... 

 

۲. دوستان دبیرستانی که این جا رو می خونید: ۲ تا قرار بذارید !! یکی این که بریم الهه رو ببینیم ( چون حاج خانوم از مکه اومده و زشته نریم ببینیمش !!) دوم اینکه یه روز با هم بریم جایی!!! 

 

۳. هنوز کسی نفهمیده شاعر اون شعری که دو پست قبل پرسیدم کیه ؟

شوق

اولئک یجزون الغرفه بما صبروا (آیه ی 75 سوره ی شعرا)

تفسیر:

خداوند بخشش بسیار به بندگان مومن خود کند و اندک شمارد و عبادت اندک بندگان را می پذیرد و بسیار می شمارد .در آثار نقل است که مومنان چون خداوند را بینند ابتدا حق بر ایشان سلام کند ، دو دوست که پس از فراق بهم رسند ابتدا آن یکی سلام کند که شوقش زیادت بود ، و خداوند فرماید : شوق نیکان به لقای من بسیار است ولی شوق من به لقا آنان بیشتر است !

                                        

و عباد الرحمن الذین یمشون علی الرض هونا(آیه ی 63 ، شعرا )

تفسیر:

در این جهان هزاران عبد الرحمن و عبدالرزاق و عبدالوهاب بینی که یکی عبد الله نبینی ، بلی بنام بینی ولی به معنی کم بینی ، بندگی آنان به نصیب آمیخته و به حظ ّْ خود آلوده ، او را که حق را به نصیب طلبد یا پرستد بنده ی نصیب است نه بنده ی ا و.

                                          تفسیر عرفانی قرآن /خواجه عبدالله انصاری

پاورقی : همین الان که این ها رو می خونم دلم پر میکشه ...نمی دونم اون دنیا با آتش حسرت می خوام چی کار کنم ؟؟؟!!

یه چیز دیگه : تا حالا حس کردی که بعضی از خاطره ها مزه دارند ....این آهنگ "dance of leaves" برا من یه سری خاطرات مزه دار رو زنده می کنه !!

 

یکدل ..

 

 

 

با من صنما ، دل ، یکدله کن 

 

گر سر ننهم ، آنوقت گله کن ....   

 

 

 

پی نوشت : ۱.کتاب فرا تر از بودن  از کریستین بوبن واقعا عالیه !!کتاب با یه شروع طوفانی شروع می شه ..من که میخکوب شدم !!

  

۲.کسی می دونه شاعر این شعر کیه ؟ : 

مثل باران چشمهایت دیدنیست / شهر خاموش نگاهت دیدنیست/زندگانی معنی لبخند توست / خنده هایت بی نهایت دیدنیست ...... 

خیلی ساده و قشنگ احساسش رو بیان کرده ...

 

 

روسری آبی

" می گویند چشم ها و صدا در بدن بیش تر از سایر اعضا به روح نزدیک هستند. نمی دانم که آیا این حرف حقیقت دارد یا نه و یا حقیقت نهفته در آن چیست ، می دانم مرگ مانند دزدی که به گنجی می زند حریص است و با سرعت هر چه تمام تر می بلعد . در یک هزارم ثانیه چشم ها تهی می شوند و صدا خاموش ، پایان، پایان، پایان.

وقتی گوشی تلفن را بر می داشتم در دم صدایت را تشخیص می دادم . می توانم بگویم ،باید بگویم: صدایت را با حس لامسه ، پیش از هر ادراکی ، تشخیص می دادم . صدایت خیلی خیلی پیش تر از کلمه هایی که در بر داشت با من سخن می گفت صدایت مطلبی استثنائی و با ارزش را  به من می گفت. مطلبی با ارزش : زندگی ادامه می یابد ، زندگی مانند خنده ی تو هیچ گاه پایان نمی یابد – مانند صدای تو در زمان حیاتت که حتی در سکوت هم برای من محسوس است ."

                                                                برگرفته از کتاب فراتر از بودن نوشته ی کریستین بوبن

 

 

نوشته ی بالا رو خیلی دوست دارم ..دلیلش رو هم واقعا نمی دونم ...ولی برای من هم صدای کسانی که دوستشون داشتم (محض صداشون)خیلی بیشتر از حرف هایی که میزدند به دلم می شست .

 

 

پاورقی :

یه روسری آبی برام خریدن ، کلی ذو.ق کردم و خوشحال شدم ...هی بالا و پائین می پریدم و از سرم بازش نمی کردم . یه دفعه  دیدم مامانم یه جوری نگام می کنه . گفتم چرا این جوری نگاه می کنی ؟! گفت یه لحظه حس کردم 4 سالته !! می خواستم بغلت کنم ! .....

......و من باز حسرت خوردم که چرا اینقد زود بزرگ شدم .....