رایحه ی دوست

دیوانه ها هم دل دارند

رایحه ی دوست

دیوانه ها هم دل دارند

112

یکی از درد هایی که مثل طوفان از راه می رسه و می تونه در چند لحظه یه زن رو نابود کنه ، "ترس از دست دادنه "....

ترس از دست دادن عزیزی که شاید الان مثلا کنارش نشسته یا زل زده تو چشماش یا دارن با هم می خندن یا چایی می خورن اما یهو این ترس میآد سراغش "که نیاد اون روزی که نباشی کنارم عزیزم .... "

اگه اون روز بیاد چه کنم ؟... چه جوری تحمل کنم نبودنت رو وقتی بودن به این شیرینت رو تجربه کردم ... جای خالیت رو چه کنم ؟... این خاطراتت رو چه طور بتونم لحظه ایی به یادم نیارم ؟... چه جوری این نگاه رو ، این لبخند رو ، این حس خوبه این لحظه رو فراموش کنم ؟ .... با چه ترفندی دلم رو تسکین بدم ؟...آه.....

و همین طور سقوط می کنه! این میشه که یهو هاله ای از غم می دوه توی نگاهش ! یا چشماش در اوج خنده پر اشک میشه!

رگه های ظریفی از درد ، در تمام لحظه های یه زن هست ... سخته درک کردن همشون! 

نظرات 4 + ارسال نظر
مریم جمعه 20 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 09:11 ق.ظ

دقــــــــــــــــــــــــــیقا !!!!!!

مریم جمعه 20 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 09:12 ق.ظ

خیلی خوب توصیفش کردی محدثه :(

[ بدون نام ] سه‌شنبه 24 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 01:54 ب.ظ

میفهمم...

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 3 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 01:51 ق.ظ

Sometimes it lasts in love but sometimes it hurts instead
-Someone like you-

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد