خدا زیر چشمی نگاهم می کنه...
بر میگردم ببنمش؛ روشو اون ور می کنه ...انگار که اصلا منو نگاه نمی کرد و هواسش به من نبود...گاهی هم خودشو مشغول نشون می ده...چه می دونم!! به مشکل این همسایه یا گرفتاری اون دوست !...اون قدر که اصلا حتی یه ذره هم فکر نکنم داشته منو نگاه می کرده !...
ولی من با هوش تر از این حرف هام ! می فهمم که داشت زیر چشمی نگام می کرد ...
می فهمم!