رایحه ی دوست

دیوانه ها هم دل دارند

رایحه ی دوست

دیوانه ها هم دل دارند

چون که از دلت می آد  

می آد به دل می شینه !...:) 

 

 

* برای یکی یه کاری انجام دادم ....اس ام اس داد « دوستت دارم !!!:) »  این جمله در عین صداقت اونقذه به دلم نشست که تا نیم ساعت زل زده بودم به صفحه ی گوشیم ! یادم رفت که باید جواب بدم !! بعد نیم ساعت اس ام اس دادم : « منم دوست دارم !!!:) »  اس ام اس داد : تو دستشویی بودی یا تاخیر فاز داری ؟! ... جواب دادم : D: !!!

** بازم می گم ! کمبود محبت رو خودتون دارید !! D: 

***می دونم که اگه کار رو براش انجام نمی دادم ؛ اس ام اس می داد ازت متنفرم !!!نمی خواد یاد آوری کنین !!

نظرات 22 + ارسال نظر
یـــــک یکشنبه 26 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 07:45 ب.ظ

آخییییییییییییییییییییییییییییی


(راستی، یادت نره که منم دوست دارم! )

حالا چرا گریه می کنی ؟!؛)
شما لطف داری !!!:)

درسا تیتان یکشنبه 26 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 07:47 ب.ظ http://dorsai.persianblog.ir

:))
؛)

یـــــک یکشنبه 26 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 09:22 ب.ظ

هاااااای آبجی !!!!

ببخشید ! اون ور جالیز بودم صدات رو نمی شنیدم !!
بله ؟! بفر مایید !!D:

شیما یکشنبه 26 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 11:10 ب.ظ

کمبود محبتو خوب اومدی!تمام مدتی که داشتم پستتو می خوندم اشک تو چشام جم شده بود.خوب اگه انقد لازم بود یه ندا میدادی زودتر از این حرفا خودم یه اقدامی میکردم
جا داره یه ایولم بهت بگم که انقد تن تن آپ میکنی.تو تابستون کسل میشدم انقد میومدم هیچی نذاشته بودی.خدا قوت قهرمان!
بذار حالا که بحث دوس داشتن شد یه دور من این اسمایلیایی که دوس دارمو بذارم:
چقد خوبه که این نظراتو گذاشتی.خالی شدم

آخی !! نازی!! قربون اشکت !!:)
:*
ندا رو دادم ! شما نگرفتی !;)
آره دیگه !! تو تابستون این بچه هام نمی ذاشتن آپ کنم ! حالا که دیگه رفتن مدرسه ...وقتم آزاد شده !!!D:

واقعا من خوسحالم که این نظرات این جا باعث می شه جوون های مردم خالی بشن و نرن معتاد بشن یا برن انرژیشون رو یه جا دیگه تخلیه کنن !!

درضمن : فهمیدم !ولی چیزی ندارم که بگم !فقط می تونم بگم ببخشید ! همین !

کیوان دوشنبه 27 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 12:05 ق.ظ http://charkheshepouch.blogsky.com/

تو معتادی؟ کمبود محبت داری؟ پول اس ام اس هم که نداری بدی!

حسودیت هم که می شه!

خب، اون یه نفر کیه؟ هان؟ آخه منم یه اس ام اس دارم دقیقا با همین مضمون که آرشیوش کردم!! :D

آفرین!!!!!! اگه لپ تاپ نداشتن رو هم بهش اضافه کنی یه خلاصه ی درست و حسابی از شخصیت من بدست می آری!!! فقط می مونه یه سری جزییات...D:
واقعا با هوشی ها !!! نکته ی این پست همین بود !
اول بگم که فرضیه ی دوست پسرم منتفیه چون اون که نباید براش کار انجام بدم تا بگه دوستم داره !!!( پر رو هم خودتی !!D:)

دیگه بقیه اش با خودت !!؛)

کیوان دوشنبه 27 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 12:08 ق.ظ http://charkheshepouch.blogsky.com/

منظورت از تاخیر فاز همون تاخیر زمانی تو سری لاپلاسه! همون اندوکتانس و از این مزخرفات دیگه!

مگه تو هم رشته مایی؟؟؟؟؟؟؟؟؟ تو چی می خونی؟

من که یه بار رشته ام رو دقیق با گرایش برات توضیح دادم !
سیم کشی راه و ساختمان !!! شما مگه چی می خونید ؟!

بوبو دوشنبه 27 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 01:47 ب.ظ

میگم جنابعالی قبلا اسمت آچار فرانسه نبوده؟؟!!!
بس که همش برا دیگران کار انجام میدی...

:))
نه بابا ! امام زاده ی من هر چند سال یه بار از این معجزه ها می کنه !! برای همینه اون بدبخت ذوق کرده دیگه !!D:

خوده خوم دوشنبه 27 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 06:21 ب.ظ

دوستت دارم

منم دوستت دارم !!!:)

خوده خوم دوشنبه 27 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 06:22 ب.ظ

دوستت دارم

:*
:*
:*
ببین این قلب من هیجان زیاد براش خوب نیست ها !!!D:

خوده خوم دوشنبه 27 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 06:22 ب.ظ

دوستت دارم

:*
بیا بخلم !>D:

خوده خوم دوشنبه 27 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 06:22 ب.ظ

دوستت دارم

خوده خوم دوشنبه 27 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 06:23 ب.ظ

دوستت دارم

خوده خوم دوشنبه 27 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 06:24 ب.ظ

الان برو حالشو ببر











الان دیگه اونقد تو حالم که نمی دونی !!!! انگار یه ۵-۶ تا قرص توهم زا خورده باشم !!!D:
:*
:*
D:

کیوان دوشنبه 27 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 09:39 ب.ظ http://charkheshepouch.blogsky.com/

تو کی توضیح دادی؟

یعنی اینکه دوست پسرت هیچ وقت نمی گه دوست داره؟ ؟؟؟ D:

بابا توضیح دادم قبلا !
اینم سندش:
........................................................
کیوان :

شماره 3 جدید اضافه شد؟ من ندیده بودمش!

چی می خونی مگه؟

نیم ساعت طول می کشه کپ بزنی؟ مگه چند صد تا تمرینه؟


http://charkheshepouch.blogsky.com/

پاسخ :

نه !!! ببین پسرم با دقت نمی خونی ها !!!

سیم کشی راه و ساختمان گرایش تیر سازی !D:
البته کاردانی پشت و رو کردن کتلت هم دارم !D:

آخه هی وسطش با دوستم می خندیدم ! یادم می رفت کدوم خط بودم !( چون اصلا نمی فهمیدم چی دارم می نویسم بعضی وقت ها خط ها رو هم جا به جا می نوشتم !)
........................................................................

چرا نمی گه !!D:
متوهم هم خودتی !!!D:

شیما دوشنبه 27 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 11:42 ب.ظ

ببین ینی عمرا.حتی یه درصدم امکان نداره گرفته باشی.مطمئنم. اونم از نوع صد در صدش.بابا ما اینکارشیم.این یه دستیا جواب نمیده شیطونولی خوب حالا باشه.گرفتی خواهش میکنم.

ببین یعنی حتما !
منم می گم فهمیدم یعنی فهمیدم دیگه !
حالا بی خیال دیگه ...اذیتم نکن عسیسم ! گفتم که غلط کردم !
:*

کیوان سه‌شنبه 28 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 10:16 ق.ظ http://charkheshepouch.blogsky.com/

آخی بچه م. پاک زده به سرش. معلوم نیست اثرات مواده یا تقصیر مامان بزرگشه؟

ولی پول اس ام اس نداشتن از همه اینا سنگین تره. می دونم. درکت می کنم.

متوهم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ D:

حالا جدی چی می خونی؟ و کجا؟

هیچ کدوم ! من از بچگی همین طوری بودم !D:

آخ جون ! بالاخره یکی منو تو این مسئله درک کرد !آخه همه دور و بری هام یا مایه دارن یا علاقه ای به اس ام اس ندارن !اون وقت من هم علاقه ی زیادی به اس ام اس دارم هم اینکه پولش رو ندارم !D:

پس چی ؟!!!!!!نکنه فکر کردی من ....؟!! استغفرالله !D:

دانشگاه تهرانم ولی اینکه چی می خونمش رو نپرس چون فکر نکنم دوستان راضی باشن که بگم !D:

خوده خوم سه‌شنبه 28 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 02:59 ب.ظ

دالللی!
:*

قربون اون داللی کردنت برم عسیس دلم !:*

[ بدون نام ] سه‌شنبه 28 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 07:08 ب.ظ

از طرف من بهش بگو اس ام اسی به درد نمیخوره اگه مردی رو در رو بگو!!!!!(پر رو هم خودتی)

D:
بابا به خدا ما به همین اس ام اسیش هم راضی ایم !!
پر رو که خود خودمم !!!D:
درضمن ! دلمان بسی برایتان تنگ شده ...:(

پریا سه‌شنبه 28 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 07:17 ب.ظ

حالا کی بوده؟ما رگ گردنمون شده اندازه ی هندونه هاااااا . بذار بابات بیاد . این حاجی با این پسر تربیت کردنش ...البته بیشتر از اینم از ایشون انتظار نمی ره ...

بابا حاج خانوم حالا اینقد حرص نخور !!! من که اون روز رسما اعلام کردم که من زن می خوام ! هیچ کدومتون منو جدی نگرفتین ! بابا دیگه وقتش رسیده دیگه !...
حالا چرا به حاجی می پری ! حاجی خیلی خوب ما رو تربیت کرد ولی خب دل دیگه ....رفت ! چی کارش کنم ؟!D:

یکی از دختر های سال بالایی بود . خیلی هم خانومه !:">

نیما سه‌شنبه 28 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 09:44 ب.ظ http://real-arsenal.blogsky.com

سلام
بله دیگه واس خاطر همین ب دلت نشست

به به !!! شما هم بععععله ؟!!
بچه برو بچسب به درست !! این حرفا برا تو زوده !( یعنی بچسب به فوتبالت !D:)

واسع سه‌شنبه 28 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 11:28 ب.ظ http://sabooyekashi.persianblog.ir

شما هم نام کسی هستین که یه روزی همه ی دنیای من بود. و دلیل کامنت گذاشتنم براتونم زنده شدن خاطراتم با دیدن اسمتون بود. ولی لطفا لینکم نکنین. نظراتتونم معذرت می خوام ولی پاک کردم چون همسرم وبلاگ منُ می خونه. دوست ندارم فکر اشتباهی بکنه و حدس اشتباهی بزنه. گذشته ی من گذشته و برام مهم نیست و نمی خوام فکر دیگه ای بکنه...معذرت می خوام که مجبور بودم پاک کنم کامنتاتونُ.

خواهش می کنم ! این حرفا چیه؟! هر جور خودتون صلاح می دونید .:)
به هر حال خوشحال می شم اگه بازم به این جا سر بزنید .
نمی دونم از اینکه خاطراتی رو براتون زنده کردم خوشحال باشم یا ناراحت ولی از نظری که گذاشتین ممنون!
در ضمن وبتون بسیار زیبا بود ...به همین دلیل خواستم که لینکش کنم . :)

شیما چهارشنبه 29 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 12:27 ق.ظ

ینی من چی بگم به تو محد؟؟!!بعد اینهمه مدت دو دیقه اومدم پیشت نشستما!!زارت بهم آنفولانزا دادی.ینی اگه سرعت سرایت مریضیت با سرعت نورم یکی بود یکم دیرتر من مریض میشدم.ینی فک کنم یه ملتی رو در آن کشتیا.منم زوری در رفتم
فردا برم دکتر ببینم زنده میمونم یا اینکه رفتنیم.گلو دردر دارم در حد کالچیو!

ای بابا !!!!تقصیر اون آقاهه است ها !!!:(
سریع برو دکتر بچه !
آره بابا ! ویروسش اصلا پدر ؛ مادر نداره !!! خیلی مسریه !!
:*

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد