رایحه ی دوست

دیوانه ها هم دل دارند

رایحه ی دوست

دیوانه ها هم دل دارند

دوش کجا بوده ای ؟!

جان وجهان ! دوش کجا بوده ای ؟ 

 نی ؛ غلطم؛ در دل ما بوده ای  

آه که من دوش چه سان بوده ام  

آه که تو دوش که را بوده ای ؟! 

رشک برم کاش قبا بودمی  

چون که در آغوش قبا بوده ای  

زهره ندارم که بگویم تو را : 

« بی من بیچاره چرا بوده ای ؟» 

  رنگ رخ خوب تو؛آخر گواست  

در حرم لطف خدا بوده ای  

آینه ای رنگ تو عکس کسی ست  

تو ز همه رنگ ها جدا بوده ای !! 

 

 

**آتیش پاره جان !( فک کنم اسمت تاراست ! نه ؟)  این هم مال شما که قول دادم از شیطنت های مولانا برات بگم ! :) 

نظرات 7 + ارسال نظر
سعیده یکشنبه 18 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 08:17 ب.ظ http://amma.blogsky.com/

ممنون از اینکه سر زدید این شعر رو استاد شجریان هم اجرا کرده

خواهش دارم !!:)
خوب شد گفتی ...حتما باید گیرش بیارم؛بشنوم ! :)

حامد دوشنبه 19 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 12:10 ق.ظ http://dakhmeh.blogsky.com

سلام
شعر خیلی قشنگیه به خصوص :
رشک برم کاش قبا بودمی چون که در آغوش قبا بوده ای

سلام !
دست شاعرش درد نکنه !؛)

شیما دوشنبه 19 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 01:58 ق.ظ

دیگه وقتشه بریم لپ مولانارو بکشیم که دیگه انقدشیطون بلا بازی در نیاره.
حالا مگه فضولی اسم ملتو از تو شناسنامشون میکشی بیرون؟اگه میخواس اسمشو بگه که همه جا نمی نوشت آتیش پاره می نوشت تارا.زارتی(یا ذارتی) اومدی تو ملا عام اسمشو با فونت ۵۷ نوشتی خوب تو روحیش ممکنه تاثیر بد بذاره.
ولی در کل خیلی چاکریم.میخوامت و :*

:))
کارش از این حرف ها گذشته عسیسم ! خیلی سر و گوشش می جنبه ! آخه یکی نیست بش بگه حالا دوش هر جا که بوده ؛ تو باید بیای این جوری آبروش رو ببری ؟؟ تهش هم برا این که ماست مالی کنی بگی : « آره می دونم!!!!( این جا یه لبخند هیستیریک کم داره !) ...پیش خدا بوده ای !!»

بابا خواستم تیریپ صمیمیت بیام !!امیدوارم نا راحت نشه حالا ! :|

من که تقریبا هر شب بهت یاد آوری می کنم که خیلی «مخلصم» که یه موقع نکنه خدای نکرده یادت بره ! :* :*‌ :* ( آخیش !!)

علی راد دوشنبه 19 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 03:27 ق.ظ http://novin21.blogsky.com

سلام
از شما دوست عزیز دعوت می شود به سوال زیر پاسخ دهید.
اگر هر شبانه روز بجای 24 ساعت 26 ساعت بود از آن 2 ساعت اضافه چگونه استفاده می کردید؟!
خیلی بایدجالب باشه که از تراوشات ذهنی همدیگه مطلع شویم. پس منتظر شما می مانم در وبلاگ مدیریت زمان.
یا علی

راستش من یه چند وقتیه ذهنم خشک شده ...زیاد تراوش نمی کنه !!D:

ولی فکر نمی کنم اتفاق خاصی نمی افتاد . شاید یه کم بیش تر خیابون ها و حیاط و خونه رو متر می کردم ... :)

آتیش پاره دوشنبه 19 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 09:22 ب.ظ http://miss-atishpare.blogsky.com

خدایا این مولی! رو به راه راست هدایت می فرماییدی!!!
حتما معشوقه در جواب این قسمت ((جان وجهان ! دوش کجا بوده ای ؟)) میگه: به خدا رفته بودم سقا خونه دعا کنم ...
واجب شد برم دربارش یه خورده بیشتر تقیق کنم!!
اسم درسته! لو رفتم!!
ولی معللو«ه ایشون خیلی زن ذلیل بوده ها!!

آره بابا !!! بدبخت از ترسش نمی تونه بگه : حالا هر جا که رفتی ؛ ایشالا که خوش گذشته عزیزم ولی چرا ما رو نبردی !!؟؟ به هر حال ما هم دل داریم ؛ می پوسیم این کنج خونه!!

ما اینیم دیگه !!؛) ( برا اسم گفتم !)

علی دوشنبه 19 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 11:10 ب.ظ http://www.matroke.blogsky.com

جالب بود

مقسی !:)

مریم سه‌شنبه 20 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 01:49 ق.ظ http://www.lahzehayzendegi.blogfa.com/

خواستم اظهار وجود کنم فقط!!

من اون اظهار وجود شما رو بخورم !! :*
کی بیام شریف تلپ شم ؟!!( اصلن رام می دن ؟!)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد