خوشحال و شاد و خندون ( در حالیکه قلبم تند تر از حد معمول می زد و زیر لب شعری زمزمه می کردم !) رفتم به طرف باشگاه !
- - سلام !!!
- - سلام ، بفرمایید !( سرش رو بالا آورد تا منو ببینه ؛ چند لحظه طول کشید تا منو یادش بیاره !)تویی؟!!
-
- - گفتی میرم 6 ماه دیگه می آم ؛ سه ساله که پیدات نیست !!
-
- - الان از من انتظار نداری که تو رو با این تیم بفرستم تو بازی با این بدن از فرم افتاده !!!!؟
-
- - حالا لباسات رو عوض کن ببینم چی کار می کنی !
-
رفتم تو زمین ! چشمتون روز بد نبینه ! یه گندی زدم که دومی نداشت !!! دم دروازه توپ رو زدم تو هوا ... 5 دقیقه یه بار هم نفس کم می آوردم !!.یهو دیدم صداش بلند شد ...محدثه بیا سریع بیرون !!
رفتم بیرون !
عصبانی بود به شدت !!! جلوی همه ی بچه ها کیفم رو پرت کرد تو صورتم و راه باشگاه بدن سازی رو بهم نشون داد !( به رو خودم نیاوردم ولی ناراحت شدم !)
- میری 3 ماه دیگه می آی !
* *گفتا سر چه داری؟!
کز سر خبر نداری!
گفتم
بر آستانت
دارم سر گدایی...
** **من هی می گم ؛ من برم الهیاتی ؛ فلسفه ای ؛ علوم حدیثی ...چیزی !!! هیچ کس این استعداد من رو جدی نمی گیره ! بیا ! علاوه بر اخلاق ترم پیش ؛ متون اسلامی این ترم رو هم 20 شدم! دیگه به چه زبونی بگم بابا من استعداد دارم( جون خودم !)...حالا هی مسخره ام کنید !!
بابااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا.
جدی متونو ۲۰ شدی.من که ۱۶.۲۵ شده بودم فکرمیکردم خیلی شاخم.تو دیگه رسما ترکوندی.
تازه مربیتم زر مفت زده.ما که جز یه بدن رو فرم ورزشکاری تیزو بز! چیز دیگه ای نمیبینیم.اصلا استیلت فوتسالیستیه.من روز اولی که دیدمت میخواستم بیام جلو بگم تو کدوم تیم فوتسال بازی میکنی.
حالا عیبی نداره.یه بدنسازی ام میری ردیف میشی.بعد به جای فوتسال میری fasion میگن پولشم خوبه
خودمم باورم نمی شد !!!
زهرا نزدیک بود سرم رو بکنه تو مونیتور !! سر و صدایی راه انداختیم که فکر کنم همه فکر کردن الترونیک جبه رو بیست شدیم !!
مقسی !!:* ولی داره راست می گه بنده خدا!P:
بی سوادم خودتی! خودم میدونم که fashion ه نه fasion. میخواستم ببینم انگلیسیست در چه حدیه
باورت می شه اگه نگفته بودی نمی فهمیدم !D:
در بنفشه زار چشم تو
من ز بهترین بهشت ها گذشته ام
من به بهترین بهار ها رسیده ام ...:* :">
من به جای اون بودم با چکش میزدم تو سرت!!!!
مقسی عسیس !!D:
اون بنده خدا هم چکش دستش نبود وگرنه این کار رو می کرد !
واااااااااااااااااااااااای.این شعررو گفتی اصلا یه حال اساسی بهم دادی.به نظرم این خوشگل ترین شعریه که تاحالا شنیدم.اینم چیز خوبیه واسه بلاگتا.راستی این کتاب سه دفترم دوس داشتی بیار
به جان خودم می آرم برات عسیسم !
من اونقد کتاب از این و اون گرفتم و هنوز دستم مونده که فکر کنم فقط خدا می دونه چه جوری حالم رو بگیره !
می آرم برات ! قول شرف می دم !
akheysh ye ghalebe e khob!!
vay mer30!!
bebinam to ba on damaghet che joori rafti foot sal!!nagofti ye balai miad saret?
kifam zad to soratet vay kharab shod?:))!!
man azad shodama !!hala on gharara i k migofti o bezar dige!!;)
دیگه خوب شد بابا !!!:))
ممنون عسیسم !!!:*
من به تو نگفتم که چه اتفاقی افتاد ؟؟؟ من مثل همیشه بد ترین موقع ممکن زنگ زدم !!بهت می گم حالا ...فقط در همین حد که الهه رفت اصفهان .
کلا محد تو همه چیز استعداد زیادی داره!!! الا ۱ چیز:اونم تو قول دادن که یک اپسیلونم استعداد نداره!!!
مقسی !!!D:
به خدا بس که گیج می زنم ....قول هام همه یادم می ره !! :">
اااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا!!!!! یادم رفت!!
قربون اون خجالتت بچسبم من عسیس !:*