شب ها
وقتی ماه می تابد
من وضو می گیرم
وبهترین واژه هایم را بر می دارم
و می روم
بر مرتفع ترین ساختمان شهر
شب ها
وقتی ماه می تابد
من توی دفتر مشقم
تمرین عشق می کنم
و
هزار بار می نویسم
"... ماه است"
مصطفی مستور
مستوز نامی آشنا اما غریب
غریب؟؟؟
چرا ؟
چرا من این قدر از این مستور بیچاره بدم میاد!!؟؟؟
اگه گفتی اون "..." تو جمله آخر قبل از "ماه" ه یا بعدش!؟ :دی
راستی! داشت یادم می رفت!!! موفق باشی!
:))
چی بگم ؟
یکی از دوستام هم همین نظر تو رو داشت وقتی ازش پرسیدم چرا گفت چون تو بیان عشق اغراق می کنه و چیز های با ربط و بی ربط رو به هم ربط می ده (واج آرایی ب و ط و ر :دی)
من هم نمی گم خیلی عالیه اما نثرش رو دوست دارم .
این «...» توی شعر اصلی اسم ه یه نفر بود ادامش هم اینه :
و هزار بار می نویسم
«سوسن ماه است»
نگاه کنید !
پیراهنش بوی یاس می دهد
ودست ها ی من
که آستین او را بوییده اند .
شب ها وقتی ماه می تابد
من روحم را بر می دارم
و
سفر می کنم
ـمثل کرگدنی تنهاـ
از معبر اندوه تا متن کودکی
تا ملکوت سوسن
وبعد
در بارگاه سوسن ـاین بقایای عشق خداوند ـ
ودر حضور معنویت پیراهنش
رو حم را
آتش می زنم .
دیگه حالا نفهمیدم منظور تو چی بود !:دی
خودت موفق باشی !!:دی
مثل همیشه عالی *:
تمرین عشق... کاش کلاس خصوصی داشت!! :دی
مقسی عسیسم !!:*
من که اول باید یه پیش ترم به اسم « چگونه مانند یک انسان رفتار کنیم» بگذرونم !!:دی
ولی به نظر من نوشته های محد حرف نداره!!!! عالی بود عزیزم!
مقسی عسیسم !:*
ولی عسیسم ...گلم !!ما که دعوا نداریم که!!چرا اینقذه خشن ؟ !D:
اگه منظورت از نوشته ها ی من نوشته های این مستور بد بخته که باید بگم آره عالیه !ولی فقط نثرش عالیه ! انصافن داستاناش بی سر و تهه !
ولی اگه منظورت از نوشته های من؛انتخاب من برای نوشتن ه تو این جاست باید بگم که خب باهات موافقم ! !!D:
می بینی چقذه پر رو ام!!...شوخی کردم !
بابا ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم ! :)
من تا حالا از مستور شعر نخونده بودم !!!
اصلا نمی دونستم شعر هم میگه!!!!
شب ها
وقتی ماه می تابد
من توی دفتر مشقم
تمرین عشق می کنم ...
خیلی قشنگ بود
خوش سلیقه ای!!!!!!!!!
مقسی ! :)
در واقع وسط کتابش فکر کنم یهویی شعرش اومده بود ...نوشته بود !
سلام رایحه من از جایی دور برای دیدن تو امدم اما تو تحویلم نگرفتی تو بودی اما دیده نمیشدی یا قلبتو عوض کن یا با رنگ سفید بنویس
تا بدانم چه چیز در قلب کوچکت داری
باشد که باز تو را ببینم به امید ان ساعت
من ؟؟؟؟؟
من نمی دونم مثل اینکه بعضی موقع ها این نوشته هاش مشکی می شه !! :(
خیلی قشنگ بود.مثله همیشه سلیقت تو پیدا کردن قشنگ ترینا عالیه.به شدتم با اون تیکه ای که گفتی داستاناش بی سروتهه موافقم.