رایحه ی دوست

دیوانه ها هم دل دارند

رایحه ی دوست

دیوانه ها هم دل دارند

۱۴

همیشه هر وقت می خواست بخندد ؛ به او نگاه می کرد تا ببیند او چه می کند ! اگر او می خندید، این هم از ته دلش می خندید و اگر او نمی خندید ، خنده بر لبان این از بین می رفت ... 

به نظرش هرچیزی که او به آن می خندید بسیار با مزه می نمود و هرچیزی که او به آن نمی خندید شایسته ی طعنه و کنایه و تحقیر ... 

او اما موقع خندیدن به کسی نگاه نمی کرد ....