رایحه ی دوست

دیوانه ها هم دل دارند

رایحه ی دوست

دیوانه ها هم دل دارند

۲۶

قمار یعنی همین دیگه رفیق ! یا تو می بری یا من می بازم !  

اگه یه موقعی هم خدای نکرده حواسم نبود و من بردم ؛ نگران نباش ! حتما می تونم یه جوری ثابت کنم که تو جر زدی !! 

 

* فکر کنم خدا ستاره ها و آسمون شبش رو کلا برای این آفریده که اگه یه موقع کسی دلش گرفت بره بشینه و هی بهش زل بزنه و بفهمه که چقدر بزرگه .... دلش آروم بشه و بگه خب بابا ! فوقش اگه زمین برا من یکی جا نداشت و روش زیادی می کردم ، فرار می کنم میرم یکی از همین سیاره های دور و بر ! بعد با خودش فکر میکنه : خب اون جا که هوا نداره که !!! بعد دلش می گه : بی خیال بابا ! خنده اش که نباشه، می خوام هواش هم نباشه ! عقل ناقصش هم تایید میکنه و میگه: تازه این نفس کشیدن دیگه خیلی تکراری شده بود ...تازگی ها داشت خسته ام می کرد ! بهتر که هوا نیست ! :) 

 

** تو google سرچ کرده ام : ebook+ دکتر میر عشقی + الکترونیک 1 ، می گه "به نتایج انگلیسی ترجمه شده مراجعه فرمایید !"  بعد رو بروش نوشته : Mir love doctor + e 1 + ebook !!!! این حالش از من بدتره !! 

 

***چیه ؟ تا حالا آدم ندیدین دلش گرفته باشه ؟!

۲۵

 مطلب طاعت و پیمان و صلاح از من مست  

که به پیمانه کشی شهره ام از روز الست  

من همان دم که وضو ساختم از چشمه عشق 

چار تکبیر زدم یکسره بر هر چه که هست 

کمر کوه کم است از کمر مور اینجا  

نا امید از در رحمت نشو ای باده پرست.... 

 

 *مسابقه ! مسابقه !!! اگه کسی ادامه ی این غزل رو پیدا کنه و بنویسه یه جایزه ی خوب داره !!!

**خوشحالیه عمیقی از عمق وجودم حس میکنم !!:) 

***تا حالا به خیلی ها گفته بودم ولی به این واضحیش سرخودم نیومده بود !!!بازم می گم ! دوست(به کسر ـ سین) داره که تو گوشت (به کسر ـ شین )می زنه !! اگه نداشت که اصلا براش مهم نبود داری چی کار می کنی !!! 

۲۴

باز کن پنجره ها را، که نسیم

روز میلاد اقاقی ها را جشن می گیرد

و بهار

روی هر شاخه ، کنار هر برگ

شمع روشن کرده ست.

 

همه ی چلچله ها برگشتند

و طراوت را فریاد زدند

کوچه یکپارچه آواز شده ست

ودرخت گیلاس هدیه ی جشن اقاقی ها را

گل به دامن کرده ست

 

باز کن پنجره ها را ، ای دوست

هیچ یادت هست

که زمین را عطشی وحشی سوخت ؟

برگ ها پژمردند ؟

تشنگی با جگر خاک چه کرد؟

 

هیچ یادت هست ؟

 توی تاریکی شب های بلند

سیلی سرما با تاک چه کرد ؟

با سرو سینه ی گل های سپید

نیمه شب باد غضبناک چه کرد ؟!

هیچ یادت هست ؟

 

حالیا معجزه ی باران را باور کن

وسخاوت را در چشم چمن زار ببین

و محبت را در روح نسیم

که در این کوچه ی تنگ

با همین دست تهی

روز میلاد اقاقی ها

جشن می گیرد !

 

 

خاک جان یافته است

تو چرا سنگ شدی ؟

تو چرا این همه دلتنگ شدی ؟

         باز کن پنجره ها

                    و بهاران را

                                باور کن   

 

 

 

 

 

*میدونم ! تکراریه و تا حالا صد دفعه شنیدید! ولی واقعا قشنگه ...واقعا !!

۲۳

شنیدم که از نعمت های بهشت یه تلویزیون LCD ـ 50 اینچ و یه کاناپه ی بزرگ جلوش با یه آرشیو فیلمه که می شه 24 ساعت ( شبانه روزه بهشت چند ساعته ؟!) روش لم داد و هی فیلم دید و تموم هم نشه !!! 

برم تحقیق کنم ببنیم اگه این دروغه و منبع روایت ـ معتبر نداره ، بی خودی عمر و وقت خودمو تلف نکنم !!!( البته نیس حالا من دارم تمام تلاشم رو در راستای رسیدن به بهشت می کنم !برا همون می گم که اگه یه همچین نعمتی نیست ، همون یه ذره مراعاتی رو هم که می کنم نکنم و تا می تونم خلق الله رو اذیت کنم !!!

 

*وارد مدیریت ـ وبلاگ که شدم دیدم یه نامه ی خصوصی برام اومده !!! از شدت ذوق داشتم شست(شصت؟!) پام رو گاز می گرفتم تا این صفحه اش بالا بیاد !! وقتی اومد دیدم از طرف ـ خود بلاگ اسکایه !!! فکر کنم اینا راه حل های جلوگیری از افسردگی جوانانه که سازمانان ملی جوانان به این بلاگ اسکای پیشنهاد داده !!

۲۳

خدا زیر چشمی نگاهم می کنه... 

بر میگردم ببنمش؛ روشو اون ور می کنه ...انگار که اصلا منو نگاه نمی کرد و هواسش به من نبود...گاهی هم خودشو مشغول نشون می ده...چه می دونم!! به مشکل این همسایه یا گرفتاری اون دوست !...اون قدر که اصلا حتی یه ذره هم فکر نکنم داشته منو نگاه می کرده !... 

ولی من با هوش تر از این حرف هام ! می فهمم که داشت زیر چشمی نگام می کرد ... 

می فهمم!  

۲۲

غم نهفته ی عظیمی در این هست که بدونی روز هایی که داری می گذرونی بهترین روز های زندگیته ! این یعنی اینکه روزهایی هست که تمام چیز هایی که الان داری دونه دونه و یا شایدهم یک جا از دست می دهی ...روزهای که غم های بزرگی را به همراه دارن ... روز هایی که خیلی بیش تر از توانت سخت هستند ... 

اما بی خیال به فردا ؛دم را در می یابی ...خنده های زیادی برای اون روزها ذخیره می کنی تا با خاطرات این روز ها بتوانی جان سالم به در ببری ...:)

۲۱

آره دیگه !.... دخترا کلا همینن !! وقتی موهاشون بلنده ؛ هی می گن می رم کوتاه می کنم !! بعد که موهاشونو کوتاه می کنن؛ دلشون برای موهای بلندشون تنگ می شه !... 

 

*سرم سبک شد ...:)

۲۰

خب هر مادری برای دخترش آرزو داره دیگه !!! برا همین حق می دم به مامانم که وقتی می آد و می بینه که عروسک خواهر کوچیکترم رو گرفتم بغلم و مدار ۲ بهش یاد می دم و هر قسمتی رو که یاد گرفت ، یه دور قربون صدقه اش می رم ؛ افسردگی مزمن بگیره دیگه !!! 

۱۹

هر چقدر هم که فکر می کردم ؛ هرچه قدر هم که زوووووووووووووور می زدم ؛نمی تونستم احساس الانم رو به این پاکی و قشنگی و سادگی و صداقت بیان کنم !!!

۱۸

همه ی عمر ما به کلنجار های احمقانه ای می گذره تا بالاخره فرسوده و تنها به آخر خط برسیم !