60

من آن نیم که حلال از حرام نشناسم ،

شراب با *تو* حلال است و آب بی *تو* حرام ...

*سعدی

59

... و قلبش چه تند می زد . آیا همیشه قلبش تند می زد ؟ آیا دویده بود؟ همیشه می دوید ؟ پس چرا قلبش تند می زد ؟ آیا اگر نگاهش می کردند بدش می آمد ؟ وچقدر قشنگ بود ...

* سمفونی مردگان

58

لیلی سمن خزان ندیده

مجنون چمن خزان رسیده

لیلی دم صبح پیش می‌برد

مجنون چو چراغ پیش می‌مرد

لیلی به کرشمه زلف بر دوش

مجنون به وفاش حلقه در گوش

لیلی به صبوح جان نوازی

مجنون به سماع خرقه بازی

لیلی ز درون پرند می‌دوخت

مجنون ز برون سپند می‌سوخت

لیلی چو گل شکفته می‌رست

مجنون به گلاب دیده می‌شست

لیلی سر زلف شانه می‌کرد

مجنون در اشک دانه می‌کرد

لیلی می مشگبوی در دست

مجنون نه ز می ز بوی *وی* مست...

57

هر که دلارام دید

از دلش آرام رفت ...

*دل گفت

از تو تنها شدم

چو ماهی از آب ...