کلاس های دانشگاه ما تو دو تا دانشکده ی جدا از هم بر گزار می شه ! دانشگاه برای راحتیه دانشجو ها (!) یه سری اتوبوس گذاشته که بچه ها رو جابه جا کنن ! دقت کنین ! این اتوبوس ها فقط برای دانشجو هاست ! و افراد داخلش مطلقا دانشجو و قشر تحصیل کرده ی جامعه هستن !
می خواستم از دانشکده ی پایین بیام بالا ! سوار اتوبوس بودم ! یه یارو اومد نشست بغل دستم ؛ رسما افغانی !!!! بنده ی خدا نخ دادن هم بلد نبود ! آنچنان با پاش محکم می کوبید به پام که می ترسیدم فلج شم یا پام بشکنه !!
می خواستم بش بگم برادر گرامی ! اگه حالا من می خواستم که بهت پا بدم هم ؛اینجوری که می کنی منصرف می شدم که !!!فکر کنم باید به این بچه های تازه وارد روش ها ی نخ دادن یاد بدن ! وگرنه آمار دختر های دست و پا شکسته ی دانشگاهمون روز به روز بالا تر میره !
*در ضمن به قول پا نته آ بهرام : همه رو برق می گیره ؛ ما رو خواهر شوهر ادیسون !
:)))
دقیقا این رو برا شما گفتم پسرم ! که پس فردا وقتی وارد دانشگاه شدی دختر های مردمو لت و پار نکنی !!D:
ما که وارد دانشگاه شدیم و از این خبر ها هم نبود. یه جوری می گی که هر کر ندونه فک می کنه دانشگاه چه خبره.
(البته پسرها رو می گم بیشتر)
دختر های مردم هم باید مواظب باشن که ما رو لت و پار نکنن.
بابا حالا منم یه مورد گیر آوردم اومدم این جا گفتم برای خنده و تفریح دیگه !!!D:
من جدا آلزایمر گرفتم.
این بالاییه بازم من بودم.
:)))
دخترا خیلی اذیتت کردن ها !!!!P:
اخ
دیدی وختی میخوان پیاده بشن چه نیم خیزی به سمته عقب ورمیدارن؟!!! (البته یه کم مبهمه باید تجسم کنی!!!)
آره بابا !!! همین دیروز یکیش رو تجربه کردم !!!D:
پانته آ بهرامو خوب اومدی ...محددددد چقدر من بااین فیلم پستچی ۳ بار حال کردم یعنی تو ایران از این فیلمااااا ساخته میشه باورررررم نمیشه واقعا فیلم خوبببی بود...
آره ...خوب بود ولی عالی نبود ! البته به نظر من ها !!!:)
امیدوارم ادامه داشته باشه ...(تریپ منتقد ها بود ها !!!D:)