توی اتاق بودم که بوی بارون بلند شد ...اون قدر نم نم بود که اول بوی خاکش بلند شد بعد که دویدم دم پنجره صداشو شنیدم ...
":) دل ما هم تشنه است ها !:) بارون دل ما هم فراموش نشه لطفا !:) از همین بارون هام باشه لطفا ! که اول بوشو بشنوم ، بعد صداشو ! یعنی بی خبر باشه لطفا ! :) "
* لا حول و لا قوه الا بالله... (لازم به یاد آوری نبود، می دونم! بهتر از من می دونی! خواستم بگم که حواسم هست... همون جوری که حواس *تو* هست ...)
[:S001:باران باشد..
تو باشی..
یک خیابان ِ بی انتهآ باشد..
به دنیا می گویم خداحافظ !!
]بیاپیشم
:)
باز باران با ترانه
خورد بر بام خانه
دویدم و از سر بام خانه ژریدم
وبلاگی همچو این وبلاگ ندیدم
باران را به خاطر رطوبتش
گل را بهده خاطر عطرش
وبلاگت را به خاطر زیباییش دوست دارم
یکی قطره باران ز ابری چکید
خجل شد چو پهنای دریا بدید
...
"بارون دل ما هم فراموش نشه لطفا !:) "
قشنگ بود .
دوست می دارم این نوشته ات رو >D:<
>D: